حرف های دلتنگی
نويسندگان
جدیدترین مطالب
لینک دوستان


من به مردی  وفا نمودم و او
پشت  پا زد به عشق و امیدم
هرچه دادم به او حلالش باد
غیر از آن دل که مفت بخشیدم
دل من،کودکی سبک سر بود
خود ندانم چگونه رامش کرد
اوکه می گفت :دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش کرد
ز آنچه دادم به او،مرا غم نیست
حسرتو اضطرابو ماتم نیست
غیر از آن دل که پر نشد جایش
به خدا چیز دیگرم کم نیست
کو دلم،کو دلی که برد و نداد
غارتم کرده داد می خواهم
دل خونین،مرا چه کار آید
دلی ازاد و شاد می خواهم
دگرم آرزوی عشقی نیست
بیدلان را چه آرزو باشد
دل اگر بود،باز می نالید
که هنوزم نظر  به او باشد
او که از من برید و ترکم کرد
پس چرا پس نداد آن دل را؟
وای بر من،که مفت بخشیدم
دل آشفته حال غافل را. 

[ شنبه 13 آبان 1391برچسب:شعر,دل غافل,فروغ فرخ زاد, ] [ 18:5 ] [ لیلا ]
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
درباره وبلاگ

به انتهای بودنم رسیده ام اما دیگر اشک نمیریزم، پنهان شده ام پشت لبخندی که درد می کند...
آرشیو مطالب
امکانات وب



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 32
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 928
بازدید ماه : 2053
بازدید کل : 151935
تعداد مطالب : 52
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1


Alternative content